مهمترین ویژگی هر سه نفرشان انصاف در کاسبی و کارراهاندازی برای مردم است؛ فرقی نمیکند مشتریشان باشد یا یکی از اهالی محله؛ برای خیررسانی نه زمان میشناسند نه مکان! انگار هر سه نفرشان سرشان درد میکند برای اینکه باری را از دوش بنده خدایی یا محلهای که همه خاطرات کودکی و قدیمیشان را یدک میکشد،بردارند.
رفاقت این سه نفر چند دهه هست که حول محور نوغان و مسجد پلسنگی ریشهدار شده و هر طور شده چراغ فعالیتهای فرهنگی قدیمیترین محله شهر را روشن نگه داشتهاند.
یکی از افراد کلیدی در این پیوند سه نفره، مجید شاهی است. او از قدیمیها و بزرگشده کوچه حمام حاجنوروز است. کسبوکارش از دهه1370در محله نوغان شکل گرفته است. از همان روزگار نیز پای کار فعالیتهای فرهنگی و مذهبی نوغان بوده است و در این مسیر، دو همسایه دیگرش نیز او را همراهی کردهاند.
او از قدیمیها و بزرگشده کوچه حمام حاجنوروز است. کسبوکارش از دهه1370در محله نوغان شکل گرفته است. از همان روزگار نیز پای کار فعالیتهای فرهنگی و مذهبی نوغان بوده است
کارهای گوناگون، از توزیع شیرینی و شربت و چراغانیکردن محله در مناسبتهای شادی و اعیاد گرفته تا نصب پرچمهای عزاداری و سیاهپوشکردن محله در ایام شهادت ائمهاطهار(ع) و محرم و صفر را بیش از هر فرد دیگر، او و دو همسایهاش برعهده دارند.
مجیدشاهی که نیکوکاری را به ارث برده و از کودکی در محیط معنوی و مذهبی خانوادهاش فراگرفته است، برای روشننگهداشتن چراغ مسجد پلسنگی، حمایت خیران را هم جذب کرده و در اعیاد و شهادتائمه(ع)، مراسم شادی و عزا را در مسجد پل سنگی زنده نگهداشته است. کسبه نوغان از او بهعنوان خادم مسجد پلسنگی که خدمتش قید و شرطی ندارد، یاد میکنند.
مجید شاهی و دو دوست و همراه همیشگیاش در این سالهای همسایگی، گره مشکلات بسیاری را باز کردهاند؛ بوی نامطبوعی که در محله نوغان مشام هر عابر و ساکنی را آزرده کرده بود، یکی از همین امور است. سالها رفتوآمد به شهرداری برای تعویض کانالهای قدیمی زیرزمینی سرانجام به نتیجه رسید و اعتماد کسبه نوغان به مجیدآقا صدچندان شد.
حالا دیگر خبری از بوی نامطبوع نیست.خیابان دریادل از سمت انتهای نوغان خط اتوبوس نداشت. مجیدآقا اینبار مصمم شد که از این مشکل گرهگشایی کند. موضوع تاریکی شبهای نوغان را هم با کمک آقای قانع از اداره برق پیگیری کرد و این پیگیریها تا حد زیادی به ثمر نشست.
محمود قانععباسنژاد نیز در محله قدیمی نوغان متولد شده است. از همان کودکی تاکنون همیشه همسایه مسجد بوده است. خانه پدریاش روبهروی مسجد محرابخان قرار دارد و حالا بیش از چهلسال است که محل کسب و کارش همسایه دیواربهدیوار مسجد پلسنگی است.
او یکی از اعضای هیئتامنای مسجد است و هر کاری از دستش برآمده در خدمتگزاری به نمازگزاران و اهالی نوغان دریغ نکرده است. نوغان را بهدلیل همجواری به حرم رضوی و همسایههای خوبش، بهترین محله مشهد میداند و میگوید: بزرگترین ثروت را خدا به من داده که یک عمر است همسایه مسجدم؛ اینجا و نوغان را با هیچ نقطهای از شهر عوض نمیکنم.
اگر آدم بتواند دست بنده خدایی را بگیرد و در حل مشکلش یاری برساند، مفهوم انسانیت و آدمیت را به منصه ظهور رسانده است، وگرنه که قافیه را باختهایم!
حاجیقانع که سالهاست طعم رفاقت و همسایگی با مجیدآقای شاهی را چشیده است، از همسایه روبهروییاش، حاجآقا محمدنادعلیزاده، هم به نیکی یاد میکند؛ مغازههایشان در نوغان و خانههایشان نیز در محله چهارراه راهآهن در همسایگی یکدیگر قرار دارد.
همین آشنایی و همسایگی دامنه روابطشان را تا خانوادههایشان کشانده و رفتوآمدهایشان را بیشتر کرده است. همسرانشان هم بهتبع آنها با هم دوست و هممسیر در امور خیر شدهاند و در دورههای قرآنی محله حاضر میشوند.
وقتی علت این صمیمیت و ارتباط بیشتر را جویا میشویم، حاجیقانع میگوید که ایمان و انصافی که در کاسبی آقای نادعلی دیده، به او این اطمینان را داده است که میتواند روی چنین آدمی حساب ویژهتری باز کند.